محیا .......

اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد

محیا .......

اللهُمَّ اجْعَلْ مَحْیایَ مَحْیا مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، وَمَماتی مَماتَ مُحَمَّد وَآل مُحَمَّد

سلام خوش اومدین

پیام های کوتاه
  • ۲۲ دی ۹۲ , ۲۳:۱۵
    راه
طبقه بندی موضوعی
نویسندگان

۶۱ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

۰۴دی



دختر کوچولو وارد بقالی شد و کاغذی به طرف بقال دراز کرد و گفت:
مامانم گفته چیزهایی که در این لیست نوشته بهم بدی، این هم پولش.
بقال کاغذ رو گرفت و لیست نوشته شده در کاغذ را فراهم کرد و به دست دختر بچه
داد، بعد لبخندی زد و گفت:
چون دختر خوبی هستی و به حرف مامانت گوش می‌دی، می‌تونی یک مشت شکلات به عنوان
جایزه برداری.
ولی دختر کوچولو از جای خودش تکون نخورد، مرد بقال که احساس کرد دختر بچه برای
برداشتن شکلات‌ها خجالت می‌کشه گفت: "دخترم! خجالت نکش، بیا جلو خودت
شکلاتهاتو بردار"
دخترک پاسخ داد: "عمو! نمی‌خوام خودم شکلاتها رو بردارم، نمی‌شه شما بهم بدین؟ "
بقال با تعجب پرسید:
چرا دخترم؟ مگه چه فرقی می‌کنه؟
و دخترک با خنده ای کودکانه گفت: آخه مشت شما از مشت من بزرگتره!
--------------
داشتم فکر میکردم حواسمون به‌اندازه یه بچه کوچولو هم جمع نیست که بدونیم و
مطمئن باشیم که
مشت خدا از مشت ما بزرگتره

۰۴دی

این مطلبو تو یه وبلاگ دیدم به نظرم خیلی جالب اومد

 پوتین
من مســـیح را در ایـــران دیـــدم

چند سال پیش پوتین، رئیس‌جمهور وقت روسیه. برای نخستین بار در طول 30 سال انقلاب به ایران سفر کرد. 
پوتین، شخصیتی بسیار چارچوب‌مند و منضبط بر اصول دیپلماسی است. اما با این حال چندبار پرسیده بود که دیدار با رهبر جمهوری اسلامی آیا انجام می‌شود یا نه. دیدار انجام شد. در این دیدار رهبری به نکاتی از تاریخ شوروی و قبل از آن اشاره می‌کنند که برای رئیس‌جمهور وقت روسیه جدید بوده است، پس از دیدار مسئولین دستگاه دیپلماسی می‌گفتند رفتار وی تغییر کرده بود و شخصاً و نه از طریق وزیر خارجه خود، به وزیر خارجه وقت کشورمان گفته بود که شما حتماً سفری به روسیه داشته باشید تا با هم گفت‌وگو کنیم. 

در برگشت به کشور روسیه، خبرنگاری از وی درباره نظرش راجع به رهبری ایران می‌پرسد، و وی در پاسخ می‌گوید: "من مسیح را ندیده‌ام، اما تعاریف او را در انجیل شنیده و خوانده‌ام، من مسیح را در رهبری ایران دیدم"


 به نقل از حجت‌الاسلام و المسلمین مروی


۰۴دی

۰۴دی

«آلبرت اینشتین» فیزیکدان بزرگ معاصر، در آخرین رساله‌ علمی خود با عنوان «دی ارکلارونگ Die Erklarung» (به معنای بیانیه) که در سال 1954 در آمریکا و به زبان آلمانی نوشت، اسلام را بر تمامی ادیان جهان ترجیح داده و آن را کامل‌ترین ومعقول‌ترین دین دانسته است.



۰۴دی

این سریال های شبکه "Farsi1" و "زمزمه" و''GEM''  رو دیدین ؟ بلانسبت شما، روم به دیفال.....!

معلوم نیست کی به کیه!؟

پدره، دوست پسر زن برادرشه!!!

پسره، عموی بابای خودشه!!!

دختره، مادر خودشم هست!!! ...

مادره، دوست دختر دامادشه!!!

مادربزرگه، معشوقه نوه ی خودشه!!!

دختره، 2 تا بچه داره ، ولی میگه هنوز تمایلی به ازدواج ندارم!!!

خلاصه همه انگار از زیر بوته به عمل اومدن، دور هم خوش و خرّمن و صفا میکنن!

چه زندگی شیرینیه واقعاً ..!! :))

۰۴دی

برگرفته از وبلاگ در انتظار یار

۰۴دی
۰۲دی

دقت کردی ،مهربونترین مامان، مامان خود آدمه..
بهترین جزوه، جزوه خود آدمه..
تمیزترین دست، دست خوده آدمه..
بامزه ترین بچه، بچه خود آدمه..
ولی...!
خوشبوترین ادکلن ، ادکلن کسیه که بیرون از کنارت رد میشه!

وبلاگ هری پاتر

۰۲دی

به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید،ارباب
نخند : به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری.
نخند : به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چندثانیه ی کوتاه معطلت کند.
نخند : به دبیری که دست و عینکش گچی است و یقه ی پیراهنش جمع شده.
نخند : به دستان پدرت،به جاروکردن مادرت،به همسایه ای که هرصبح نان سنگک می گیرد،به راننده ی چاق اتوبوس ،
به رفتگری که درگرمای تیرماه کلاه پشمی به سردارد،
به راننده ی آژانسی که چرت می زند،
به پلیسی که سرچهارراه باکلاه صورتش رابادمی زند،
به مجری نیمه شب رادیو،
به مردی که روی چهارپایه می رود تا شماره ی کنتور برقتان را بنویسد،
به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه ها جارمی زند،
به بازاریابی که نمونه اجناسش را روی میزت می ریزد،
به پارگی ریزجوراب کسی در مجلسی،
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی درخیابان،
به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،
به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچرشده،
به مسافری که سوارتاکسی می شود و بلند سلام می گوید،
به فروشنده ای که به جای پول خرد به تو آدامس می دهد،
به زنی که باکیفی بردوش به دستی نان دارد و به دستی چندکیسه میوه وسبزی،
به هول شدن همکلاسی ات پای تخته،
به مردی که دربانک ازتو می خواهد برایش برگه ای پرکنی،
به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،
نخند
نخند ، دنیا ارزشش را ندارد که تو به خردترین رفتارهای نابجای آدمها بخندی
که هرگز نمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند
آدمهایی که هرکدام برای خود وخانواده ای همه چیز و همه کسند!
آدمهایی که به خاطر روزیشان تقلا می کنند،
بارمی برند،
بی خوابی می کشند،
کهنه می پوشند،
جارمی زنند
سرما و گرما می کشند،
وگاهی خجالت هم می کشند،.......خیلی ساده

برگرفته از وبلاگ ساحل سکوت

۰۲دی

تاریکی وضعیت فراگیر در جهان هستیه که   بخودی خودش وجود داره

اما روشنی به خودی خودش بوجود نمیاد

باید روشنی را  بر افرخت

 ما نمیتونیم نور خودمون باشیم. چون نور از جنس خودخواهی نیست

بلکه باید نوری برای تاریکی دیگران بشیم  و دیگران هم نوری برای تاریکی ما

این کار یعنی عشق به همه ادما. یعنی عشق به همدیگه

 تو دنیایی که عشق به ادم ها  نیست اونا تو تاریکیشون تنها میمونن

این عشق بزرگ تر از عشق به یه نفر برای همه چیزه . این عشق به همه آدمهاست .

 فقط بخاطر خود عشق و حرمت روشنایی

میدونم خیلی ایده ال گرایانه است اما به نظرم بجای گلایه  از تلخی ها و نا خوشی های زندگی

بهتره که قبیله روشنایی رو  زنده کنیم و نور دنیای هم باشیم