گفتند و شنیدند به تدبیر و امیدی
در سایه ی تهدید, چرا گفت و شنیدی؟
رفتند شبانگاه به مهمانی دزدان
آنانکه در این خانه نجستند کلیدی
با گردن کج, تا به کی اینگونه نشستن؟
تا پول سیاهی بدهد کاخ سفیدی
افسوس بر این سال که سازش شده سینش
قران به میان نیست!عجب سفره ی عیدی
باران فراوانی از این ابر,نبارد
جز آنکه دل خلق بسوزد به اسیدی
در کرب و بلا, بی طرفان, بی شرفان اند
تاریخ همان است ,حسینی و یزیدی
هرگز ندهد تن به نظربازی دشمن
خاکی که درآمیخته با خون شهیدی
ما آینه هاییم, شکستن هنر ماست
با ماست هرآیینه شهیدان جدیدی
میلاد عرفان پور